رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

raha

تولد 4 ماهگی

سلام عسل مامان تولد ٤ ماهگیت مبارک       تولد ٤ ماهگیت مبارک      تولد تولد تولدت مبارک      نفسم امروز ٤ ماهه شدی. خیلی خوشحالم هر روز که بزرگتر میشی من یه کوچولو خیالم راحت میشه.   دو شبه تا صبح خوابیدن رو برای من و بابا ممنوع کردی. امروز بردیمت واکسنتو زدیم.دو روزه استرس دارم که تو دردت میاد.تب میکنی اما خداروشکر زیاد بی تابی نکردی. یه کوچولو گریه گردی زودم خوابت برد قبل از اینکه به ماشین برسیم.حالا اومدیم خونه مامان سیما که اگه تب کردی کمکم کنه البته این بهونه است.این روزا حال روحی خوبی ندارم برای همین به هر بهونه ای میخوام پیش مامانم باشم تا دلم نگیره...
18 مهر 1390

نخستین بازگشت به زادگاه

سلام عسل مامان الهی مامان فدات شه شما چند روز دیگه ٤ ماهت تموم میشه.میری تو ٥ ماهگی .خیلی ماه شدی مامان.دیکه دل درداتم کمتر شده. تقریباً غریبه هارو تشخیص می دی.خیلی هم شیطون شدی.تازگیها با زبون خودت کلی حرف میزنی و آواز میخونی. هروقت بهت لبخند میزنم شما هم یه لبخند کج و کوله تحویلم میدی که شیرین ترین لبخند دنیاست. مامانی هفته پیش با کلی نگرانی بردیمت تهران. تو مسیر رفت و برگشت صدات در نیومد و اصلا مامان و اذیت نکردی. اینم چند تا از عکسات: رهای خوابالو       رها با نی نی دوست مامانی ساغر بچم خسته شده لم داده       رها سوار بابا الهی مامان فدا شه. ...
16 مهر 1390

اولین روز پائیز

سلام عسل مامانی دیروز اولین پائیز زندگیتو شروع کردی.با آغاز پائیز تو هم هنرهای جدیدی رو کردی. مثلاً برای خودت آواز میخونی تا خوابت ببره. راستی دو روزه به شدت تلاش می کنی بشینی.مامانی تو هنوز برای نشستن خیلی کوچولویی. دیشب بعد از مدتها با هم شام رفتیم بیرون.شما هم رستوران رو روی سرت گذاشتی. همشم ممن خوردی تا برگردیم. اینم عکسای دیروزت: رها در حال خوردن دوستش   رها و  دوستان نشستن رها در 3 ماه و 15 روزگی ...
2 مهر 1390

مهمونی

سلام عسل مامان امروز آخرین روز تابستون بود. شما فردا اولین پائیز عمرتو تجربه می کنی.آرزو میکنم 100 تا پائیز بعد اینم تجربه کنی. الهی فدات شم مامان امروز خیلی دخمل ماهی بودی.مامانی یه کم حال ندار بود .  شما حسابی همکاری کردی. امروز آوردمت مهمونی خونه مامان گیتی.الانم داری باهاش بازی می کنی. عاشقتم عسلم. اینم عکست اولین پائیز زندگیت مبارک.   ...
31 شهريور 1390

بازم این سرما خوردگی لعنتی

سلام عسل مامانی الهی فدات شم که هنوز داری با این سرما خوردگی دست و پنجه نرم می کنی. امروز اینقدر گریه کردی که منم ترسیدم زدم زیر گریه.تلفن زدم به مامان سیما اومد همین که رفتی بغلش آروم شدی. حالا با مامان سیما بردیمت حمام.مثل دسته گل شدی.اینم عکست بعد حمام.   ...
28 شهريور 1390

هفته دوم 4 ماهگی

سلام عسلم مامانی شما هنوز حال نداری.من و بابایی خیلی غصه می خوریم وقتی شما سرفه می کنی. الهی فدات شم من امروز از بی خوابی بی هوش شدم شما هم هی با پاهای کوچولوت می زدی تو صورتم . به زور بیدارم کردی.منم یه عالمه باهات بازی کردم تا بابایی بیاد. عاشقتیم.   ...
27 شهريور 1390

وای از دست سرما خوردگی

سلام عسل مامان الهی فدات شم دیروز سرما خوردی.خیلی اذیت شدی.اما امروز میبرمت دکتر.زودی حالت خوب میشه. امروز یه اتفاق جالب تو زندگیت افتاد.     شما یاد گرفتی جیغ بزنی.خیلی با حال شدی.ازت فیلم گرفتم.خیلی ناز میشی در حال جیغ کشیدن. عاشقتم.     ...
26 شهريور 1390

سه ماهگی

سلام عسل مامان امروز دقیقاً ٣ ماه و ٥ روزته. مامانی دیروز بردیمت دکتر برای چکاب ماهیانت. راستی دکتر شمارو عوض کردیم از این به بعد میبریمت پیش خانم دکتر خالصی.دکترت خیلی مهربونه.تو هم خیلی تو مطبش آروم بودی.الان وزن شما دقیقاً ٥ کیلو ٦٠٠ گرمه.خیلی بزرگ شدی ها مامانی. الهی مامان فدات بشه دکترت گفت باید ٦ کیلو باشی اما چون وزن تولدت ٢کیلو ٧٠٠ بوده و مامان و بابت هم ریزن وزنت خوبه.  حالا اون لباسهایی که به تنت زار میزد دیگه داره برات تنگ میشه.تازه یاد گرفتی دستاتو به هم گره بزنی بکنی تو دهنت.وقتی هم که دمر میخوابونمت هم صورتتو میکنی تو بالش هم بر می گردی. مامانی تازگیها خیلی شیرین و تو دل برو شدی البته هنوز خیلی غرغرو هستی. ه...
23 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به raha می باشد